بایدها و نبایدهای تطبیق علائم ظهور
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۴۳۳۰۱۲
گروه آیین و ادیشه فرهنگ نیوز؛ ظهور حضرت بقیه الله(ع) یکی از مهم ترین و محوری ترین مباحث فکری و عقیدتی در مکتب تشیع است. البته این موضوع در ادیان و مکاتب دیگر نه به نام مهدی بلکه به نام اشخاص دیگر،ولی در مفهوم ظهور وجود دارد و منتظر چنان روزی هستند. به عبارت دیگر وجود منجی و ظهور او در روزگاری در آینده برای همه بشریت آشنا است و مفهوم نااشنایی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از مسائلی که هر از چند آگاهی در بین برخی از افراد،گروه ها و جریانات خاص دیده می شود، این است که علائم ظهور را در شرایط کنونی با برخی جریان ها، حوادث و یا اشخاص تطبیق می دهند. این نگاه چقدر می تواند درست باشد؟ آیا اصلا درست است؟ یا این رویکرد به مبانی فکری و عقیدتی مکتب تشیع صدمه می زند؟ نوشتار پیش روی به تبیین این موضوع خواهد پرداخت.
تطبیق نشانه های ظهور!!
تطبیق نشانه های ظهور بر مصادیق خارجی از مسائل خیلی حساس و مهم است چون زمانی که فلان نشانه را بر فلان مصداق تطبیق می کنیم مردم را مژده می دهیم که ظهور نزدیک است. چون گاهی فاصله زمانی برخی از نشانه ها و ظهور، در روایات مشخص شده است. در حدیث معتبری از امام صادق(ع) آمده است که خروج سفیانی در ماه رجب است یعنی شش ماه قبل از اینکه آن حضرت ظهور کند سفیانی می آید. روایات معتبر داریم که نفس زکیه 15 شب قبل از ظهور حضرت کشته می شود. یا صیحه آسمانی در ماه رمضانی است که ماه محرم آن ظهور اتفاق می افتد.
در چنین شرایطی اگر بخواهیم دست روی شخصیتی بگذاریم و بگوییم این آقا سفیانی است به التزام ادعا می کنیم که شش ماه دیگر امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد. این حرف خیلی بزرگی است. این که می گوییم مهم است یعنی اینکه باید حواسمان باشد که تطبیق ها منجر به تعیین زمان ظهور می شود. آیا جز این است که روایات بی شماری در این خصوص داریم که ائمه معصومین(ع) فرموده اند که زمان دقیق ظهور را هیچ کس حتی حضرت مهدی(ع) نمی دانند و این تنها در ید قوت و اراده الهی است؟
حال اگر گفتیم این شخصیت ها این ویژگی ها را دارد پس فرد مورد نظر در روایات و احادیث و علائم ظهور است. پس حضرت شش ماه دیگر ظهور خواهند کرد. خوب اگر شش ماه آینده ظهور نکردند چه کسی بنا است جواب این شبهات، سرخوردگی ها و تهمت های ناروا به مکتب شیعه را بدهد. چه کسی این حق را به ما داده که به جرات قاطع زمان ظهور را تعیین کنیم؟
حدیثی با سه تطبیق مختلف:
نکته دوم اینکه تطبیق ها حوزه لغزشگاههاست. حوزه تطبیق حوزه ای است که بسیاری به لغزش افتاده اند. موارد متعددی داریم. مثلا از امام باقر(ع) روایت معروف و معتبری از لحاظ سندی داریم و آن حضرت می فرماید: «من گویا قومی می بینم که از مشرق زمین قیام می کنند اینها حق را طلب می کنند حقشان به آنها نمی دهند. دوباره طلب حق می کنند حقشان را نمی دهند. مرتبه سوم که شمشیر را به دوش می گیرند. جبهه باطل می پذیرد که حق را به اینها بدهد و اینها نمی پذیرند و می گویند ما شمشیر به دوش گرفته ایم و شمشیر را پایین نمی گذاریم و جبهه باطل را نابود می کنند و خودشان حکومت را به دست می گیرند و اینها پرچم را به صاحب الزمان(عج) خواهند داد».
بر این حدیث تطبیق های مختلفی کرده اند. اولین تطبیق متعلق به علامه مجلسی است ایشان ادعا کرده است و صریحا می گوید که «مقصود از این گروهی که از مشرق قیام می کنند طلب حق می کنند و بعد به حکومت می رسند حکومت صفویه است». صفویه آمد و منقرض شد. در دوران مشروطه برخی از نویسندگان این حدیث را بر حوادث مشروطه تطبیق کرده اند. ناظم الاسلام کرمانی از نویسندگان دوره مشروطه این طور می نویسد:«این علامت واقع شد در سال 1326 که محمد علی شاه مشروطه را برداشت و توپ به مجلس بست پس از مدتی مردم در مقام استرداد حق برآمدند. و بعضی از نمایندگان به سفارتخانه عثمانی پناهنده شدند. از آذربایجان و جاهای دیگر حق را طلب کردند اما حق را به آنها ندادند پس از چندی دوباره در مقام طلب حق بر آمدند باز به آنها نداند تا آنکه در اکثر بُلدان بلوا کردند.
در تبریز و اصفهان و رشت اعلام مخالفت کردند تا اینکه محمد علی شاه دست خط مشروطه را در مرحله سوم نوشت و امضا کرد. اما ملت قبول نکردند». ناظم الاسلام حدیث امام صادق(ص) را بر حوادث مشروطه تطبیق کرده است و اینکه دفعه سوم محمد علی شاه مشروطه را قبول کرد اما ملت قبول نکردند تا اینکه محمد علی شاه استعفا داد.
یک عده این حدیث را بر حوادث انقلاب اسلامی منطبق کرده اند و می گویند: بار اولی که ایرانی ها قیام کردند دوره مشروطه است که حق را خواستند ولی به آنها ندادند. بار دوم ملی شدن صنعت نفت و قیام آیت الله کاشانی است و دفعه دوم نیز حق را به آنها ندادند و دفعه سوم که دیدند حق را به آنها نمی دهند حکومت ظالم را از بین برده و حکومت اسلامی تشکیل دادند یعنی انقلاب اسلامی ایران است.
یک حدیث داریم با سه تطبیق. این یقینی است که تطبیق «علامه مجلسی» تطبیق اشتباهی بوده است. پس تطبیق هم مهم است و هم لغزشگاه، که بزرگان هم به اشتباه دچار شده اند.
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) روایت شده است که: مادام که بنی عباس بر اریکه سلطنت تکیه زده اند امت پیامبر(ص) راحتی و فرج ندارد. وقتی که بنی عباس منقرض شد خداوند مردی از دودمان ما را که دستور به تقوا می دهد، به هدایت رفتار می کند و در صدور حکمش رشوه نمی گیرد بر می انگیزد. زمانی که این آقا آمد بعد از این شخص امام زمان(عج) می آید. این آقای اول امام زمان(عج) نیست چون بلافاصله بعد از ذکر این فقره می فرماید که: سپس قائم عدلی که زمین را پر از عدل و داد می کند ظهور خواهد کرد. که شما این را بر خودتان تطبیق کرده اید. در حقیقت کلام این است که تطبیق لغزشگاه است و برخی از اشخاص در آن به لغزش افتاده اند.
مشکلات تطبیق دادن
در یک نگاه دیگر، تطبیق دو مشکل اساسی دارد. اول اینکه: ما زمانی که حدیث را بر مصداق خارجی تطبیق می کنیم همیشه مواجه با احتمال تکرار مصداق هستیم. یعنی در زمان ما اگر می بینیم فلان حدیث نشانه ای را ذکر کرده، سند و دلالت آن مشکل ندارد و همه ویژگی هایی که در حدیث است در فلان شخصیت هم وجود دارد، ما احتمال نمی دهیم که صد سال دیگر شخصیتی مثل این شخصیت که در زمان ما است بیاید و تمام آنچه که در روایات گفته اند در این شخصیت صد سال آیند هم باشد؟ احتمال نمی رود؟
رضی الدین علی بن یوسف مطهر حلی صاحب کتاب العدد القویه در کتابش می نویسد: بسیاری از نشانه های ظهور مثل خراب شدن دیوار مسجد کوفه، کشته شدن حاکم مصر به دست مردم مصر و ویران شدن شام در زمان ما اتفاق افتاده است. سوال اینجاست آیا این نشانه ها دیگر تکرار نشده اند؟ برای مثال: زمانی که نیروهای «مقتدا صدر» در مسجد کوفه بودند آمریکایی ها یک راکت زدند و دیوار مسجد کوفه خراب شد. همان زمان عده ای گفتند که یکی از نشانه های ظهور، خراب شدن دیوار مسجد کوفه است.خیلی از مردم می گویند از نشانه های ظهور این است که پادشاه مصر به دست مصریان کشته خواهد شد و منتظرند که مرسی یا مبارک را بکشند یا اعدام کنند و بگویند این همان نشانه ظهور است.
یا مثل ویران شدن شام، الان می گویند شامات خراب شده و در جنگ و درگیری است و این، مصداق همان فرمایش است. مشکل کار کجاست؟ ما توجه نداریم که این نشانه ها قابلیت تکرار مصداق دارند. یعنی هر کس که می خواهد حدیثی را بر مصداق خارجی تطبیق کند. اولین سوالی که مطرح می کنیم این است: وقتی گفته می شود این همان واقعه است که در روایت آمده آیااحتمال داده نمی شود که که صد یا 500 سال دیگر یک مصداق دیگری بیاید که دقیقا عین همین باشد و تمام آنچه که در مورد این شخصیت است در مورد آن شخصیت هم صحیح باشد؟ خب این احتمال وجود دارد. اگر این احتمال را منطقی بدانیم حق تطبیق نداریم.
مشکل دوم این است که در نشانه هایی که مرتبط به شخصیت ها و رخدادهای اجتماعی است احتمال جعل مصداق وجود دارد و این احتمال وجود دارد که دست ها و جریان هایی دست به کار شوند و شخصیت تراشی کنند. اگر در روایت آمده است که سفیانی از شام قیام می کند، آیا دستگاه استعمار این قدرت را ندارد که از شام یک نفر را به عنوان سفیانی بکارد و قیام کند؟حال سوال مهم تری پیش می آید و آن اینکه مرجع تطبیق حوادث با روایات ظهور چه کسانی هستند؟ بلاخره نمی شود که مردم را سر در گم گذاشت.
آیا اساسا تطبیق امکان دارد یا نه؟
در این خصوص صاحب نظران موضوع مهدویت بر این اعتقاد هستند که تا صیحه آسمانی دمیده نشود هیچ تطبیقی درست نیست. قبل از صیحه آسمانی اساسا سفره تطبیق را باید برچید. حال این مسئله، مسئله دینی است. و امر اگر دینی بود، دین کارشناسانی دارد و مردم باید به کارشناسان مراجعه کنند. اگر واقعا ظهور نزدیک است، سفیانی آمده و شش ماه دیگر امام زمان(عج) خواهد آمد، مراجع، عالمان دین شناس و پرهیزگار ما که کم نیستند و رغبت آنها برای دیدن و درک عصر حضور حضرت حجت(عج) از مردم عوام بیشتر است. معنی ندارد که مراجع، بزرگان و فقهای بزرگ ما در این حوزه حرفی نزنند و حرف نزدن آنها به این معنی باشد که این تطبیق بی اساس باشد و عوام الناس به سمت تطبیق گرایی هجوم ببرند.
این تناقضی است که بین رفتار مردم وجود دارد که مرجع تشخیص مسائل دینی را خودشان قلمداد کنند و تصور اشتباهی است. ما در این حوزه باید گوش به فرمان مراجع، بزرگان و فقیهان باشیم. اگر نشانه ای اتفاق افتاده باشد و این نشانه، مژده نزدیک شدن ظهور را بدهد بدون تردید عالمان دین در این حوزه موضع گیری می کنند و مردم را مطلع می کنند.
-----------------------------------------------------------------------------
تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بیباک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانهای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفههای لازم، منتشر گردد.
------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامههای کشور را رایگان مطالعه کنید -------------
روزنامههای عمومی | روزنامههای اقتصادی | روزنامههای ورزشی | سایر روزنامهها| هفتهنامه و ماهنامه | نشریات استانی
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۳۳۰۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز است. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز میشود، جشن نیمهشعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سردادهاند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل میرسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمیکنند که میگفتند. رمان در فضایی مکاشفهگونه و بیزمان پیش میرود و مواجه همه آدمها را میبینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا» ی جوان.
شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدمها را با بهانههایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی میکند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمیکند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان میگذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفتهای انتظار را با شخصیتهای قصهاش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر میکشد و نشانش میدهد… انسانهای مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است.
نویسنده در پایان همه موشکافیها در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت میتپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش میآید…
خدیجه زمانیان یزدی